محل تبلیغات شما

همه تن و جونم درد می‌کنه. دردش امانم رو بریده. دلم می‌خواد از زیر یوقش بیام بیرون. دلم می‌خواد گهشو بپاشم به دنیا و خودم راحت شم. اما کاش راحت شدنی در کار بود. می‌دونم این گهی که به زندگیم زده شده رو هیچ کاری نمیشه کرد. باید قورتش داد و بعد هضمش کرد تا به چرخه‌ی طبیعیش برگرده. می‌فهمم که اگر کسی بتونه درستش کنه منم. منم که باید بهش غلبه کنم، قربانی نباشم. اما من ترسیده‌ام. از یه جایی از وجودم ترسیدم که پیداش نمی‌کنم. یه دختر بچه‌ی کوچیک که سخت ترسیده، یه جایی تو تنم پنهان شده اما من پیداش نمی‌کنم تا پناهش بشم و کمکش کنم. وقتایی که کسی اذیتم کنه پیداش می‌شه، با صدای لرزون و ترسون جواب طرف رو میده و بعد که خوب آزار دید، دوباره می‌ره و گم و گور میشه. کاش بیاد تا بغلش کنم، نازش کنم، مراقبش باشم. کاش از پسش بر بیام. کاش بدونه دوسش دارم.

خشم این احساس عزیز

هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی

کلمه ما را به زندگی دوخته است. بی کلمه آدم نبود.

کاش ,رو ,یه ,کنم، ,منم ,می‌خواد ,اما من ,پیداش نمی‌کنم ,دلم می‌خواد ,یه جایی ,وقتایی که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه داده نصب و فروش سیستم های امنیتی هوشمند